یه روز خدا حوصلش سر رفته بود.با خودش گفت:خسته شدم بس این دایناسورها عربده کشیدن و همدیگه رو کشتن،تازه خیلی هم زشت هستن.بذار یه موجودی بیافرینم که همچین نسبت به اینا خوشگل تر و باحال تر باشه.اومد موجودی رو آفرید به نام آدم.بعد یهو به خودش اومد و گفت:این که زیاد تغییری نکرد،اینم که زمخت و بی ریخت شد؛باید با دقت بیشتری بسازم.این بود که حوا رو آفرید.زیبا، مهربون، ظریف.دیگه خودشم هی داشت این موجودشو تحسین می کرد و براش زمین و آسمون رو آفرید و به فرشته ها دستور داد که سجده کنن. می خواست آدمو همون لحظه از بین ببره که دید آدم افتاده به پای حوا.حوا هم که چون مهربون بود به خدا گفتش که این موجود گر چه بی ریخته ولی طفلکی خیلی داره التماس می کنه،بذار اینم بمونه.خدا گفت:این به درد نخوره،ضایس.حوا گفت:بابا،حالا بی خیل.داره کف پامو داره می بوسه.خدا هم حرف این اشرف مخلوقاتشو که نمی تونست زمین بندازه.گفت:باشه،ولی این اصلا در حد تو نیست.این پسته.پس بهش زور بازو می دم که هی برات نوکری کنه.یه وقت به خودت زحمت ندی؛هر کاری خواستی بگو این نکره برات بکنه.
این بود فلسفه ی آفرینش آدم و حوا(ببخشید!)
خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ...
خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ...
خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش
جشن بگیری ...
خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر
می کنی به خاطرش زنده ای ...
خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی
دوست نداره ...
خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون
بگه : دیگه نمی خوامت ...
خیلی سخته که دوسش داشته باشی ، اما نتونی باهاش بمونی ...
خیلی سخته که بخوای با آب خوردن بغضت رو بفرستی پایین ، اما
یه دفعه اشک از چشات جاری بشه ...
خیلی سخته که وقتی که رفتی تا با پول تو جیبی چند ماهت برای
تولدش کادو بخری با یکی دیگه ببینیش ...
خیلی سخته که بهت بگه دوست دارم ، اما بعداً متوجه بشی حرفش
یه (( ن )) کم داشته ...
خیلی سخته که کسی که تموم زندگیت رو به پاش ریختی ،
با بی رحمی تموم تو چشمت نگاه کنه و بگه : دیگه دوست ندارم ...
خیلی سخته که یه عمر با خیال یه نفر زندگی کنی ، اما وقتی فهمید
عاشقشی بره و پشت سرشم نگاه نکنه ...
خیلی سخته که دلت رو به کسی خوش کنی که
یه دلخوشی دیگه داره ...
خیلی سخته که وقتی بعد از کلی کلنجار رفتن با خودت ، می ری که
حرف دلتو بهش بگی ، با یه معذرت خواهی کوچیک بگه :
فعلاً سرم شلوغه ...
خیلی سخته که همیشه مجبور باشی سخت ترین چیزها رو
تحمل کنی ...
کلمات کلیدی: خیلی سخته...