سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
آزادی افکار

افق 


افق روشن ‘احمد
شاملو’

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی
دست زیبائی را خواهد گرفت.


روزی که کمترین سرود

بوسه است

و
هر انسان

برای هر انسان

برادری ست.


روزی که دیگر
درهای خانه شان را نمی بندند

قفل

افسانه ئیست

و قلب

برای
زندگی بس است.


روزی که معنایی هر سخن دوست داشتن است

تا
تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.


روزی که آهنگ هر حرف،
زندگی ست

تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه

نبرم.


روزی
که هر لب ترانه ئیست

تا کمترین سرود، بوسه باشد.


روزی
که تو بیائی، برای همیشه بیائی

و مهربانی با زیبائی یکسان شود.


روزی
که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .


و من آن روز
را انتظار می کشم

حتی روزی

که دیگر

نباشم.

کلمات کلیدی: افق، افسانه، زندگی


نوشته شده توسط مهسون قرمزی گل 89/4/20:: 7:35 عصر     |     () نظر